خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

چند وقت پیش که صحبت مناره و اجازه اذان گفتن و رآی گیری اینجا بود، سر یکی از کلاسام هم موضوع مطرح شد و جای تآسف داشت از اینکه اینجوری دین اسلام بین مردم جهان جلوه پیدا کرده... 

معلمه راحت بر می گرده بهم می گه معلومه که من رآی منفی میدم این چیزا برای من یه معنی میده ،اونم سنگ سار زنان که تو افغانستان شاهدشیم، آخه این درسته که یک زن رو سنگ سار کنند؟؟ 

بعدش از من که تنها مسلمون با حجاب اون جمع بودم ،پرسید آیا واقعآ تو قرآن شما این اجازه داده شده؟ منم که هر دفعه این جور حرفا پیش میاد هول میشم که نکنه خراب کنم، این جور وقتا انگار یه بار خیلی سنگینی رو دوشم داشته باشم، میمونم چی بگم  

گفتم نه، با این حرفم بقیه مسلمونا خودشونو رو کردن و به مخالفت از من ... 

دیگه از بقیه صحبتها هیچی نمی فهمیدم و فقط منتظر پایان کلاس بودم.... 

  

اینا رو گفتم چون حقیقت داره و اولین باری نبود که اینطوری تو کلاس عصبی می شدم  و این چیزا رو می شنیدم... تقصیر خودمونه ،خودمون خرابش کردیم...

اسلامی که پیامبر برامون اورد این بود؟؟ هر روز حرفای تازه اتفاقای عجیب از مملکت های اسلامی از آدمای مسلمون بعد اونوقت می خوایم دید مردم نسبت به ما چطور باشه؟؟ 

 

ما دروغ می گیم، خیانت می کنیم، اسراف می کنیم، دل همدیگرو میشکونیم ، حق همدیگرو ضایع می کنیم و... 

اون وقت فقط بلدیم بریم رو منبر و رزه تو گوش هم بخوانیم.... 

  

دیگه تو این دور و زمونه نمی شه حرف هیچ کسو باور کرد دیگه دارم به همه چی شک می کنم کلاساشون کتابهاشون ... 

دارم کتابهای دینی دبیرستانو مرور می کنم این دفعه با دقت تر جالبه که  مارک ج م ه و ر ی  ا س ل ا م ی  روش نوشتن مطالبیه که خودشون چاپ کردن بعد اونوقت با رفتارشو مقایرت داره....

  

دلم خیلی پر بود هنوزم خالی نشده... هر چی کمتر یادآوری شه بهتره...

بازهم همون ایران و بی خبری!