خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

پیجیده

از دیروز تا حالا شاید صد دفعه سایت سنجش رو باز کردم، بابا دقم داد، شدید رو اعصابمه! حتی از اینکه هی ازم می پرسیدن رتبت چند شده هم بیشتر!!  

بابا میمرین سایت رو به روز کنید؟ شما که قرار هست سر ما رو ببرید چه بهتر که با پنبه ببرید! حداقل هر از گاهی یه خبری، چیزی، که حداقل دلمونو به همون خوش کنیم... 

زودتر بگین که من تکلیفو با خودم و با اینجا و با همه چی معلوم کنم.... 

 ------------------- 

می گم بعضی وقتا چقدر همه چی پیچیده و سخت میشه واقعآ نمی دونی کدوم کارو بکنی بهتره! مثلآ میون یه *رابطه اگه بخواد بد بشه، هر کارم که بکنی بد میشه. مثلآ می خوای خوبش کنی اما بدتر از اونی که هست می شه. نمی دونی به کارش عکس العمل نشون بدی، بی خیال باشی و ازش بگذری، واکنش شدید نشون بدی،ندی، گریه کنی، نکنی، داد و فریاد سرش بزنی، نزنی... نمی فهمی کدوم کار درسته کدوم غلط!؟ بعد سرتو که بچرخونی می بینی همه چی خراب شد.

امان از این آدمای پیچیده!!! 

 

*منظورم از رابطه می تونه هر رابطه ای باشه!

نظرات 10 + ارسال نظر
مسی 14 شهریور 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://masihane2009.blogfa.com/

سلام فاطمه جان.
دقیقا باهات موافقم!!
گاهی آدما واقعا پیچیده میشن.
حالا این که خوبه!!
گاهی خود آدم از همه پیچیده تر میشه!!

چشم تو لایحه ی روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پایان پریشانیها



──██────(▒)(▒)
──██───(▒)(♥)(▒)
─▄██▄▄█─(▒)(▒)
─── ─── ▄███▄
─── ──███─███─(▒)(▒)
─── ──▀██▄██▀(▒)(♥)(▒)
─── ────███───(▒)(▒)
─── ─────── ▀██─██▀
─── ──────── ██─██─(▒)(▒)
─── ──────── ▀█▄█▀(▒)(♥)(▒)
─── ──────────▀───(▒)(▒)
─── ────────── -─██▀▀▀█
─── ──(▒)(▒)──────██▄█──(▒)(▒)
─── ─(▒)(♥)(▒───-──██▀█─(▒)(♥)(▒)
─── ──(▒)(▒)──────██▄▄▄█(▒)(▒)
(¸.•´¸.•*´¨) ¸.•´¸.•*´¨)
(¸.•´¸.•*´¨) (¸.•´¸.•*´¨)
─── ────────-── -─██▀▀▀█
─── ──(▒)(▒)──---─ ─██▄█──(▒)(▒)
─── ─(▒)(♥)(▒) ─-----─██▀█─(▒)(♥)(▒)
─── ──(▒)(▒)──────██▄▄▄█(▒)(▒)
─── ─────── ▀██─██▀
─── ──────── ██─██─(▒)(▒)
─── ──────── ▀█▄█▀(▒)(♥)(▒)
─── ──────────▀───(▒)(▒)
─── ─── ▄███▄
─── ──███─███─(▒)(▒)
─── ──▀██▄██▀(▒)(♥)(▒)
─── ────███───(▒)(▒)
─▀██▀
──██────(▒)(▒)
──██───(▒)(♥)(▒)
─▄██▄▄█─(▒)(▒)

سلام مسی جون... آره منم موافقم بعضی وقتا منم انقدر پیچیده می شم که خودم قاطی می کنم چه برسه به اطرافیانم... این لاو مال منه؟ نظراتم رو ترکوند...مرسی

امیر حسین 15 شهریور 1389 ساعت 01:44 ق.ظ http://www.mianehkoocheh.blogfa.com/

کنکور ما سیستم جالبیه ای
هر چی رو که بلدی در عرض (شایدم در طول) ۴ ساعت باید پس بدی
اصلا مهم نیست چی بلدی چون همه اونو بلدن و فقط فرق آدما تو سرعتشونه اینجوری اونی که فرزتره میره شریف اونی هم که اسلوموشن کار می کنه مثل ما بوق میزنه
ان شالله که رشته دلخواه قبول بشی
مساله دوم رو نمی دونم چیه اما تا اونجایی که میشه باید جوانب کار رو سنجید و بعد با تفکر به یه تحلیل درست رسید و بعد عمل کرد و باقیش هم دست خداس (توکل باقیش رو حل می کنه)
یا حق

آره اما شانس رو هم باید بهش اضافه کرد به نظر من پنجاه درصدشم (حالا پنجاه تا شاید اغراق باشه) به شانس بستگی داره...
ایشالا به دعای شماها قبول شم...
خدارو شکر که همین توکل هست که هر چی هم که پیش بیاد می گیم حتمآ قسمت اینجوری بوده...

فاطمه 15 شهریور 1389 ساعت 01:55 ق.ظ

فاطمه!!می گم منظورت از ادم پیچیده چیه؟به خودم شک کردما!!وای از دست تو با طرز ابهام امیز نوشتنت!!می گم یا منم یا ابجی جان مگه نه؟منکه اصلا پیچیده نیستم مثل چشمه صافمو زلال..!حتما ابجیه..!.

حالا تو چرا به خودت گرفتی؟ اصلآ یه نفره سومه که تو نمی شناسیش... خوشم میاد بزارمت تو خماری
اما سر کاری اصلآ از این حرفا نیس...

سمیه 15 شهریور 1389 ساعت 02:28 ب.ظ http://datoshu.persianblog.ir/

ان شاء الله که موفق باشی
بعضی وقت ها شاید بهتر باشه که رابطه ای به هم بخوره چون حرمت ها شکسته شده و روی دو طرف تو روی هم باز شده

مرسی...
آخه بعضی وقتا هم نمی شه اون رابطه به هم بخوره یعنی نباید به هم بخوره...
تو عصبانیت یه دفه یه چیزی می گه که بد پشیمون می شی اما بعضی وقتا هم با کلی فکر و درایت هم یه حرفی رو بزنی بازم خراب میشه..

سایه 15 شهریور 1389 ساعت 03:31 ب.ظ

فاطمه ( دایی ) چرا برای بالا بردن خودت بقیه رو می کشی پایین ؟
در ضمن این پست فاطمه هم مخاطب یا منظورش هر کسی که باشه، این دیدگاه خودشه و لزوما دلیل بر درست بودنش نیست .

پس شما خودت رو اذیت نکن عزیزم.

چرا موضوع رو پیچیده می کنی اون که حرفی نزد:دی
شایدم حق با فاطمه باشه شاید به تو هم برگرده...شاید...

سایه 15 شهریور 1389 ساعت 07:52 ب.ظ

من کاری ندارم که به من برگرده یا نه . نظرمم رو هم گفتم که هر چی هست برداشت یا دیدگاهیه که می تونه کامل نباشه یا حنی اشتباه باشه .

حرفی رو هم که به فاطمه زدم چون امروز نیومده دلم تنگ شد پس می گیرم فقط خواهشا یه نگاهی به تفاوت سنی مون بنداز فاطی جان ( دایی )

فاطمه 15 شهریور 1389 ساعت 11:24 ب.ظ

الهی من قربون سایه جووونم بشم منم دلم برات یه ذره شده!!!حالا به دل نگیر ..اخه شکه شدم!!گفتم این فاطمه جون چشه..بعد احتمال دادم یا منم یا شما.به دل نگیری ها.

دل، جگر، قلوه، خریداریم خیلی احساسی نشو!!!

صبا 16 شهریور 1389 ساعت 06:24 ب.ظ http://harfhaiedeltangi.persianblog.ir

عزیزم موافقم باهات که همه چی حتی آدمهاگاهی اینقدرپیچیده میشن که کلاف سردرگم میشه.
امیدوارم کنکورهم قبول شده باشی.

صبا 17 شهریور 1389 ساعت 05:19 ب.ظ http://harfhaiedeltangi.persianblog.ir

چی شدبانو؟کنکورومیگم
پیشاپیش عیدت مبارک.طاعات قبول
به روزم

مدیر مرکز 27 شهریور 1389 ساعت 07:07 ب.ظ http://timarestan.blogsky.com/

قضیه خیلی سادس!
راه حلش هم سادس...
باید همگی کنکور رو تحریم کنن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد