خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

یاره همیشه آنلاینم خاموش شد

این مدت همش منتظر یکشنبه بیستم بودم که بیام و مطلب بنویسم اما از اونجایی که من لوک خوش شانسم بازم مثل همیشه اون روز به کامپیوتر دسترسی نداشتم(چون سفر بودن)

امسال خیلی فرق داشت هیچ احساسی نداشتم (شاید آثار پیری بوده) و حتی بدترین روز سفر هم بود...

هر چی بود گذشت

سفرم که شکر خدا خیلی خوب بود و خوش گذشت البته الان چند روزیه برگشتیم و دوباره شروع می شه...

فاصله ی این پست با پست 29 اردیبهشت چندان زیاد نیست اما اتفاق مابینش بسی بسیار است.

اونروز که دعا کردم عروس شی و امروز که فردای نامزدیته(سوری خانومی بازم تبریک)

"فکرم مشغوله(البته نمی دونم چرا و دلیل خاصی نداره) همش موقع نوشتن می پره پس بی خیال میشم"