خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

یاد ماه رمضون پارسال افتادم چه شب هایی بود خوب تونستم با خودم خلوت کنم کاش بازم فرصتش بود که تکرار می شد افسوس که رو به اتمام است...

عاشق برنامه ماه عسل شدم از اینکه چند سال از دستش دادم افسوس می خورم، دوست دارم بشینم پاش و حتی ثانیه ای رو هم از دست ندم و از ته دلم اشک بریزم...

نمی دونم سال دیگه ای هم در کار هست یا نه اما امیدوارم که باشه چون هنوز آماده نیستم، شاید پارسال بودم اما حالا اصلآ...


انقدر دیر به اینجا میام که رمز عبور رو فراموش کرده بودم!!!



نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی 4 شهریور 1390 ساعت 04:30 ب.ظ http://mehdi-ch.blogsky.com

سلام
نماز و روزتون قبول باشه
جالبه چون منم بیاد ماه رمضون سال پیش یکی از مطالب سال پیش داشتم میخوندم ..نظری گذاشته بودید که باعث شد بیام به وبتون...
همیشه در زندگیمون زمانهایی وجود داره که قدرشونُ نمیدونیم و به چشم یک فرصت بهشون نگاه نمیکنیم...
ماه عسل خیلی پاکِ دوسش دارم.

فاطم جان 20 شهریور 1390 ساعت 09:37 ق.ظ

وقتی به روز میشی اگه خبرم کنی بد نیست ها!!تازه بعد این همه مدت اومدم! دیدی چی شد؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد