خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

شب آرزوها

سلام.... میدونم که میدونی....

 امشب اولین شب جمعه ی ماه رجب ماه خدا .ماه صفا دادن به دل ها .ماه با خدا بودن....

امشب یکی از بهترین شب ها برای دعا کردن و عبادت .

یادمون باشه که:

       در شب آرزوها دعا کنیم شب آخر تنهایی و چشم انتظاریمون امشب باشه

واسه همه دعا کنید منم قول میدم رفتم حرم امام رضا واسه همتون دعا کنم.

 

من دارم میرم سفر...خیلی یه دفه ای پیش اومد...داریم میریم عروس خانومو راهی کنیم به دیار خودش...

دیگه دارم تهنا می شم...

پنجشنبه خیلی خوش گذشت! عروسیه با حالی شد....

متاسفانه دیگه وقت ندارم باید برم...

گذشته ها

یاد گذشته ها بخیر.... چه شور و حالی تو وبلاگامون بود...اما حالا هر کدوم تو دیار خودمون به سر می بریم...<<دهکده و هشت ترانه>>... هشتا دوست خوب.. حالا که می رم اونجا بوی شهر مردگان میده ... وبلاگ خودم که به سیستم جدید واردش نکردم...

حالا بی خیال گذشته ها(گذشته ها گذشته به فکر آینده باش دل شادو سرزنده باش...) فاطی جون فردا رو بچسب  می شی خواهر عروس  

به به فردا عروسیه آبجیمونه شاید اونجا یه اتفاقی هم واسه ما افتاد فعلا که پردندمون رو هست...

البته من هنوز قصد ندارم ها ...

دیگه برم که مادر جان دادش دراومد (بچه اینقدر بی خیال نشستی پای کامپیوتر)...

شروع دوباره

سلام من دوباره اومدم

یوهههههههههههههههههههههههههههو