خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

سال 87 داره تموم میشه کمتر از یه هفته بیشتر نمونده اصلآ از این سال هیچی نفهمیدم چون همیشه به اشتباه 86 مینوشتم یا می گفتم....

احساس می کنم شدم یه آدم بیسواد وقتی سرم رو کاغذ قلم فقط تو دستام میچرخه و نگام به صفحه سفیده اینجام که.... 

این یکسالی که گذشت هیچوقت فکر نکردم که کوهای آلپ می تونه بهترین جا واسه اسکی باشه تا اینکه سه چهار ماه پیش یه فیلم منو برد رو کوها در حال اسکی خلاصه که خیلی به هوسم انداخت تازه اون موقع بود که از دورو بری هام سوال کردم دیدم بله تا حالا ما خواب بودیم و خبر نداشتیم مگه میشه کسی بیاد اینجا و از این ورزش استفاده نکنه.... 

و بلاخره هفته پیش رفتیم اولش کلی بازی در اوردم آخه کفشش خیلی برام سنگین بود ولی تونستم خودمو نگه دارم :دی  

از اونروز هر چی بگم حال داد کم گفتم... 

 

میگن این روزا بهترین روزای عمر من که دارن می گذرن(شاید به بطالت)  

  

تو این یه هفته باقی مونده دارم رویه یک برنامه جامع کار می کنم امیدوارم که بهش عمل کنم...