خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

مشقت روزیست، این روزها!

خدایا! 

ذهنم پریشان است،قلبم بی قرار است،افکارم شوریده اند و درمانده ام. 

 پس رشته زندگی ام را به دست های امن تو می سپارم 

...توفان می خوابد و آرامش تو، حکم فرما می شود. 

 

 سه هفته است که دارم روزها و شب هامو فقط تحمل می کنم. 

 دوشنبه با نحسیه فراوان از خواب بیدار میشم و به امید جمعه هفته ام را صبر می کنم و فقط مسیر را در قطار یا مشغول فکر کردنم و یا چرت زدن (چهار ساعت در شبانه روز خوابیدن) نه با صبح خوبی شروع می شود و نه با شب خوبی تمام می شود. 

از اینکه سر کلاس هیچ نفهمی و هیچ نباشد تا بپرسی و هیچ وقت نباشد تا بخوانی کلافه ام می کند، حجم درس ها ساعت به ساعت زیادتر می شود و وقتم کمتر... 

اسمش دانشگاه نیست آنجا شکنجه خانه است... 

سه هفته است که شروع شده و سه هفته دیگر امتحانات است در پنج روز هشت امتحان بدون هیچ وقفه ای برای مرور... 

یعنی من باید هر روز آماده باشم برای امتحان؟؟ 

نه می فهمم نه می فهمانند ونه تمرین می توانم حل کنم.  

سر کلاس حل تمرین فقط سرم پایین است و به تمرین هایی که هیچ کجا ندیدمشان نگاه می کنم ...اما فقط نگاه می کنم... 

فردا مهلت حل سری سوم تمرین ها تمام می شود و اما من هنوز فرصت نگاه کردن به سری اول را هم نداشته ام......... 

هیچ امیدی برای ادامه راه ندارم ..... 

 یک نشونه می خوام... خداااااااااااااااااا 

اگر این کابوس را تمام کنم بعدش چه کار کنم؟ ترجیحآ تا نا پیدا بودن راهم تو همین کابوس می مونم...

خدایا!  

راهی نمی بینم آینده پنهان است.  

اما مهم نیست،همین کافی ست که تو همه چیز را می بینی و من تو را. 

 

و همین جمله هاست که تسکین بخش دل بی آرامم است. 

 

توفان خواهد خوابید، حکمت را صادر کن! 

نظرات 7 + ارسال نظر

سلام اگه می خوای آمار بازدید وبلاگت چند رابر بشه به ما سر بزن

منتظریم حتما بیا
با تشکر

سایه 14 مهر 1387 ساعت 01:11 ب.ظ

بیخیال بابا.. اول کاری چقدر از خودت توقع داری!! درست میشه.. هنوز اولشه بذار جا بیوفتی حالا..! ضدحال میزنیا تو این بیحالی!

[ بدون نام ] 14 مهر 1387 ساعت 08:34 ب.ظ

manam ozam hamine,daram behet migam ke fek nakoni tanhayi,ye nafaram gheire francophone tu daneshkadamun nis,sare kelasa hale tamrin,irad ke daram nemitunam manzuramo beresunam,vali akharesh ine ke adam ye sal miofte dige,hadeaghal in padide ke tu inja jaoftadas,na hala vase in ke jaoftadas,bioftima!!!!na,vase inke delemun khosh bashe ke tahe donya nist,behtarin kar be nazaram ine ke tu kelasaye eraeye dars,sedaro zabt koni,bad tu in mosaferati ke miri gush koni,tamrinatunam ehtemalan javab dare hala ya ru internet ya khodeshun mifrushan ya nashod boro az bachehaye sal balayi begir,hicham natars az harf zadan,inghadri bayad puste adam koloft bashe ke betune pishraft kone,tahesham hadeaghal ine ke ye zabun yad migiri bade ye sal,inam begam ke bachehayi ke zabaneshun tupe vali tu systeme ina dars nakhundan ham koli minalan ke in soala chie,ma hata nemunasham nadidim o inaaaaa,pas moshkelet had nis,hame hamintoran

BaRo0oN 14 مهر 1387 ساعت 08:46 ب.ظ

un payinie manama,malume dige :D

سایه 15 مهر 1387 ساعت 12:04 ق.ظ

ایول.. بارون...!

تندر 15 مهر 1387 ساعت 03:33 ب.ظ http://thunder.blogsky.com/

خداحافظ همین حالا ....
همین حالا که من تنهام ....

دخترک 27 مهر 1387 ساعت 02:49 ب.ظ http://vava.blogfa.com

دوستم کلی دلم تنگ برات.... مرسی از کامنتت
راستی ماکتم خیلیم بد شده بود.دلت نسوزه....
تو چی کار می کنی؟ تو هم که میری دانشگاه. چی میخونی؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد