خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

خوابهای طلایی

پروردگارا در خانه فقیرانه خود من چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری که من چون تویی دارم تو چون خودی نداری

یاره همیشه آنلاینم خاموش شد

این مدت همش منتظر یکشنبه بیستم بودم که بیام و مطلب بنویسم اما از اونجایی که من لوک خوش شانسم بازم مثل همیشه اون روز به کامپیوتر دسترسی نداشتم(چون سفر بودن)

امسال خیلی فرق داشت هیچ احساسی نداشتم (شاید آثار پیری بوده) و حتی بدترین روز سفر هم بود...

هر چی بود گذشت

سفرم که شکر خدا خیلی خوب بود و خوش گذشت البته الان چند روزیه برگشتیم و دوباره شروع می شه...

فاصله ی این پست با پست 29 اردیبهشت چندان زیاد نیست اما اتفاق مابینش بسی بسیار است.

اونروز که دعا کردم عروس شی و امروز که فردای نامزدیته(سوری خانومی بازم تبریک)

"فکرم مشغوله(البته نمی دونم چرا و دلیل خاصی نداره) همش موقع نوشتن می پره پس بی خیال میشم"  

نظرات 3 + ارسال نظر
دایی جون 26 مرداد 1387 ساعت 11:25 ق.ظ

بازهم یک سال دیگه پیر تر شدی تولدت مبارک

منصوره 3 شهریور 1387 ساعت 12:35 ق.ظ

سلام عزیزم ممنونتم جاتون خیلی خیلی خالی بود
کاش شما هم اینجا بودین
امسال تویه جشنایه نیمه شعبان روی سن خیلی یادت کردم
منم دعا میکنم تو همیشه موفق باشی
تولدت بعد چند روز تاخیر مبارک مبارک مبارک

تینا 9 شهریور 1387 ساعت 05:51 ب.ظ http://www.tina-tina-tina.blogfa.com

زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد